روز و شب مانند خیلی ها عبادت می کنم

در عبادت با مَلَک گاهی  رقابت می کنم

علم و اگاهی و حکمت،معرفت یعنی که چه!

من عبادت را فقط بر طبق عادت می کنم

آنقدر غرقِ نمازم!،خاری از پایم کِشَند!

با صدای نابهنجارم  قیامت می کنم

هر چه را گُم می کنم پیدا نمایم در رکوع

از نماز اینگونه احساس رضایت می کنم

در خیالم چون کشاورزی به هنگام نماز

در میان مزرعه گاهی زراعت می کنم

سر به درگاه خدا تا می گذارم ،بعد از آن

دل به سمت خانه شیطان هدایت می کنم

می زنم بر صورت ابلیس سنگی ظاهراً

باطناً با بچه شیطانها رفاقت می کنم

شرط یک خانه خریدن گوسفند نذری است

اینچنینی با خدای خود تجارت می کنم

بر تمام آنچه که دارم زبان شکر نیست

از ندارم ها همیشه هی شکایت می کنم

وقتی با حالی چنین ایستاده ام رو به خدا

نه عبادت که ،به نوعی هم اهانت می کنم

بنده بودن با چنین وضعی  ندارد ارزشی

عِرض ِخود را می بَرَم،ایجاد زحمت می کنم


اشعار ضیاءالدین زین الدینی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شعر - موسیقی و ... اخبار نجاری و نساجی بهترین آهنگ های پیشواز نگین کویر عکاسی بیست بذريونجه فروشگاه اینترنتی دوربین استور مقالات ش.ص.زاهدی حکایات حکیمانه